شورشیرین
به نام خدا این بار صفحه مدیریت خانگی رو که باز میکنیم،اصلاً قصد نوشتن نداریم فقط یکی دو پیامه که باید عمومی شه،از طرفی اصلاً توی موقعیت موجود ما طبیعیه مجالی برای فکر کردن به کارهای جنبی نباید باقی بمونه... یه دفعه ... واسمون تداعی میشه.... همون پیامی رو میگیم که یکی از استادهامون(الهی خدا حفظشون کنه و خیر کثیر بشون بده)شب نیمه شعبان برامون فرستادن ... چه انتظار عجیبی ! خدا کند که بیایی ...
ما که خوندیم و سعی کردیم درباره اش با خودمون صادق باشیم واز ثمراتش اینه که توی خیلی موقعیت ها زمزمه اش میکنیم.
شما هم بخونید وبقیش با خودتون:
تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی!
عجیب تر که جه آسان نبودنت شده عادت.
چه بی خیال نشستیم ،نه کوششی نه وفایی.
فقط نشسته و گفتیم :
همه اینا شاید واسه اینه که واقعاً بهمون نهیب میزنه